لبخند و گریه | |||
|
یه روزی آقـــای کـــلاغ، یا به قول بعضیا جناب زاغ رو دوچرخه پا میزد، پای یک درخت رسید، نگاهی کرد به بالا، یه قناری بود قشنگ، وقتی جیک جیکو میکرد، قلب زاغ تکونی خورد، توی فکر قناری، روز سوم کلاغه، گفتش عزیزم سلام،
پوزخندی زد به کلاغ، منقار من قلمی، واسه چی زنت بشم؟ کلاغه دلش شیکست، برای سفر به شهر، یه مدت از کلاغه، وقتی برگشت به خونه، داده بود عمل کنن، فکر کرد این بار میخره، باز کلاغ دلش شیکست، آره خب، سیاه بودش! دوباره یه فکری کرد، خودشو از سر تا پا، رفتش و گفت: قناری! شدم عینهو خودت، اخمای قناریه،
نگاه که خوب میکنم، خجالت نمیکشی؟ دوست دارم شوهر من، دیگه از فردا کلاغ، میکردش بدنسازی، بعدش هم میرفت تو پارک، آره این کلاغ ما، واسه ریختن عرق، ولی از روند کار، پا شدو رفتش به شهر، دو هفته بستری شد، قرصای جور و واجور، تمرینهای ورزشی، آخرش اومد رو فرم، با هزار تا آرزو، وقتی از دور میومد، تنبک و تنبور و دف، دل زاغه هری ریخت! شایدم عروسی دیدش ای وای قناری، یعنی دامادش کیه؟ هی کی هست لابد تو تیپ، توی هیکل و صورت، کلاغه رفتشو دید، شوکه شد، نمیدونست، میدونین مشکل کار، کلاغه دوچرخه داشت، ![]()
![]()
عشقـــــم میدونی چقدر دوست دارم ؟
میدونی چقدر عاشقتم ؟ میدونی چقدر میخوامت ؟ میدونی چقدر دیوونتم ؟ میدونی ؟ انقدر عاشقتم که اگه زمین ورق کاغذ بشه و دریاها مرکب بشن و درخت ها قلم بازم برای نوشتن عشق من نسبت به تو کم هستن ... عشقم... نفس من ... دوستت دارم ... عاشقـــــــــــــــــــــتــــــــــــــــــــــــــــــم... تا نفسام بالا می یاد کنارتم...♥for you
![]() آدما ، تازه بعد تموم شدن رابطه ست که خود واقعی شون رو نشون میدن ..
یه سری وقتی باهات کات میکنن دیگه ازشون هیچ خبری نمیشه ، میرن و پشت سرشون هم نگاه نمیکنن ! یه سری دیگه ، دشمن میشن باهات ، شروع میکنن به پارازیت انداختن رو اعصابت و سعی میکنن به شکل های مختلف با دست گذاشتن رو نقطه ضعف هات و چیزهایی که میدونن روش حساسی ، آزارت بدن و زندگی رو بهت کوفت کنن ! هرروز از خودت می پرسی " من واقعا چه فکری کردم با خودم که با این آدم، دوست شدم !!! یا تو دیگه چه جور آدمی بودی من نشناختمت .." اونوقت یه سری دیگه هستن ، نه خیرشون بهت میرسه ، نه شرشون ! به حرمت اون سالهایی که توو زندگی هم بودین ، سکوت پیشه میکنن و هیچوقتم این سکوت رو نمیشکنن .. مطمئنی که تمام حرفایی که بهش زدی مثل یه راز واسه همیشه توو دلش می مونه و هیچ وقت هیچوقت اونا رو از کسی دیگه نمیشنوی .. چه خوبه آدم با کسایی دوستی کنه ، که بعد تموم شدن رابطه ، ازش به عنوان بزرگترین اشتباه زندگی ش یاد نکنه !! حرمت ها رو از بین نبرید ، بذارین یه خاطره .. یه ذهنیت خوب .. از هم توو ذهن تون حک بشه ! ![]() از یک عاشق شکست خورده ای پرسیدم : بزرگترین اشتباه ؟ گفت : عاشق شدن گفتم بزرگترین شکست ؟ گفت : شکست عشق گفتم بزرگترین درد ؟ گفت : از چشم معشوق افتادن گفتم بزرگترین غصه ؟ گفت : یک روز چشم های معشوق رو ندیدن گفتم بزرگترین ماتم ؟ گفت : در عزای معشوق نشستن گفتم قشنگترین عشق ؟ گفت : شیرین و فرهاد گفتم زیباترین لحظه ؟ گفت : در کنار معشوق بودن گفتم بزرگترین رویا ؟ گفت : به معشوق رسیدن پرسیدم بزرگترین آرزوت ؟ اشک تو چشماش حلقه زد و با نگاهی سرد گفت : مرگ
![]()
![]()
فَــرامـــوشِــتـ کُـنــَمـ دیگــهـ کـــِنـآرِ همــ نــَـشُــב بآشــیمـ بایــَـد رد شیمـ زِ هَمــدیــگــهـ
نــَبــینهــ اَشــکـِ چشـ ـمــآمـــو نِمـــیگــَمــ بــِــتـ خُــداحافـِـظـ نِمــــیزارهـ פֿـــבا تــنهــاستـــ
حـَرومــَمـ خآطــِـراتــِ تــو..حَـلآلــِتـ خآطــِرآتــِ مــَن
Ґتـــا یاב بمانــב ؛ Ґڪــجـــا בستــ פֿـــבا را ره ــــا کر ـבـــہ ا.....! ــــωــڪــــہ ے زنـבگــــے اҐ
شیــر نـבارב .. اما همیـــטּ פֿـطیــــــــــــــــ ــ ڪـــہ مرا بـــہ تــפ פصــلـ نگــــہ مــــے בارב ... را בوــωـت בارمـــــــــــــــ ...!
![]()
صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 12 صفحه بعد |
||
[ طراحي : HAMED ] [ Weblog Themes By :HAMED ] |