لبخند و گریه | ||
|
سلام دوست عزیز به وبلاگ خودتتون خوش اومدید امیدوارم از وبلاگ خوشتون بیاد
دوستان عزیز منتظر نظرات خوبتون هستم
لطفا متن های عاشقانه ی خود را برای ما در قسمت نظرات ارسال کنید تا به اسم خود در وبلاگ قرار بگیرد دوستان عزيزي كه ميخواهند با ما تبادل لينك داشته باشند خوشحال ميشيم اما زحمتش گردن خودتونه با استفاده از سيستم تبادل لينك هوشمند مارا در فیس بوک به اشتراک بگزارید
[به علت بروز بودن سایت از صفحات دیگر هم دیدن فرمایید]
خودروی "بوگاتی" طلاکاری شده یک سرمایه دار سعودی، توجه همه عابران را در لندن به خود جلب کرد. خودروی "بوگاتی" طلاکاری شده یک سرمایه دار سعودی، توجه همه عابران را در لندن به خود جلب کرد.
به نوشته ایلاف، قیمت این خودرو حدود یک و نیم میلیون دلار است و از نادرترین خودروهای روباز جهان به شمار می آید به طوری که مجموع تیراژ آن فقط به 150 دستگاه می رسد.
سرمایه داران در کشور عربستان بیشتر از اعضای خاندان حاکم آل سعود و یا افراد وابسته به این خاندان هستند. گزارشها حاکی است، با وجود درآمدهای فراوان این کشور نفت خیز، مردم عربستان با مشکلاتی مانند مسکن، دستمزد پایین و خدمات اجتماعی ضعیف روبرو هستند. میخواهم بگویم ......
فقر همه جا سر میکشد .......
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست .......
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ...... فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....
فقر ، همه جا سر میکشد ........
فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ..
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است ..
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستیم خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام میکشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطر ها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها ز ابرها، بلورها مرا ببر امید دلنواز من ببر به شهر شعر ها و شورها به راه پر ستاره می کشانی ام فراتر از ستاره می نشانی ام نگاه کن من از ستاره سوختم لبالب از ستارگان تب شدم چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل ستاره چین برکه های شب شدم چه دور بود پیش از این زمین ما به این کبود غرفه های آسمان کنون به گوش من دوباره می رسد صدای تو صدای بال برفی فرشتگان نگاه کن که من کجا رسیده ام به کهکشان به بیکران به جاودان کنون که آمدیم تا به اوجها مرا بشوی با شراب موجها مرا بپیچ در حریر بوسه ات مرا بخواه در شبان دیر پا مرا دگر رها مکن مرا از این ستاره ها جدا مکن نگاه کن که موم شب براه ما چگونه قطره قطره آب میشود صراحی سیاه دیدگان من به لای لای گرم تو لبالب از شراب خواب می شود به روی گاهواره های شعر من نگاه کن
ای که میپرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مهر بی چون و چرا عشق یعنی کوشش بی ادعا عشق یعنی مهر بی اما اگر عشق یعنی رفتن با پای سر عشق یعنی دشت گلکاری شده در کویری چشممه ای جاری شده عشق یعنی سوختن و ساختن عشق یعنی زندگی را باختن عشق یعنی زندگی را بندگی عشق یعنی بندگی آزادگی عشق یعنی بنده فرمان شدن عشق یعنی تا ابد رسوا شدن عشق یعنی سر به در آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی مبتلا گشتن به درد عشق یعنی عقل را کردی تو طرد عشق یعنی گم شدن در کوی دوست عشق یعنی هر چه در دل آرزوست عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست عشق یعنی جان من قربان اوست عشق یعنی یک تبسم یک نگاه عشق یعنی تکیه گاه و جان پناه عشق یعنی حرف او بر روی چشم عشق یعنی صبر در هنگام خشم عشق یعنی یک تیمم یک نماز عشق یعنی عالم راز و نیاز عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی لحظه های ناب ناب عشق یعنی لحظه های التهاب عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی از فراقش سوختن عشق یعنی سر سجود و دل سجود هر دم ذکر معشوق از عمق وجود عشق یعنی لحظه های ناب دعا التماس دیدن رخسار یار عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هر چه بینی عکس یار عشق یعنی هر دمی در جستجو عشق یعنی هجرتی از من به او عشق یعنی خواندن از چشمان او حرف های دل بدون گفتگو عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره دریا شدن عشق یعنی پیش محبوبت بمیر عشق یعنی از پیش عمر گیر
+ زندگي ، نقطه سر خط ... بي وفاييت شده عادت
تو نوشته بودي ؛ ديــدار ؛ سه تا نقطه... تا قيامت زندگي ، نقطه سر خط ... تلــگرافي شده نامـه ت قلبمو مچـاله كردي ، لاي نقطه چين نامـه ت ++ عزيـــــــــــــــزم ، نقطه ته خط ... برو با خيال راحت.... به تو تقديم اين ترانه ، عوض جواب نامه ت... + با 32 حرف دلگير ، مختصر مفيد و ساده گفتي كه سايه ي عشقت ؛ از سرم خيلي زياده زير درد و خط كشيدي ، ضربدر زدي رو اسمم تا كه بدونم كه به عشقت ، تا كه جون دارم طلسمم ...! ++ عزيـــــــــــــــزم ، نقطه ته خط ... برو با خيال راحت.... به تو تقديم اين ترانه ، عوض جواب نامه ت... + روي يك كاغذ بي خط ؛ حرفاي خسته به نوبت روي سرزمين نامه ت ، حرف "تِ" كرده قيامت تِ مث تو ، مث ترديد ...تِ مث اخر طاقت .. مث تنهايي... مث تب .... مث اخرخيانت ... ++ عزيـــــــــــــــزم ، نقطه ته خط ... برو با خيال راحت.... به تو تقديم اين ترانه ، عوض جواب نامه ت... عزيــــــزم ... نقطه ته خط !
با رفتن او حسرت ديدار به جا ماند
يك قلب ترك خورده تبدار به جا ماند در قالب يخ بسته احساس درونم يك درد دل ساده و بيمار به جا ماند من با نفس آينه ها زيسته بودم با رفتن او چشم گوهر بار به جا ماند دستي كه تكان خورد خداحافظي اش بود تنها اثر رفتنش اين بار به جا ماند تا آمدم از كوچه صدايش كنم او رفت دستان گره خورده به ديوار به جا ماند با رفتن او، رفتن او تا ابديت يك قلب ترك خورده تبدار به جا ماند
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشگِله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟ خوشگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟ اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد. روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت... شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....! دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند... دردش گفتنی نبود....!!!! رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن... چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد... خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!! دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد... امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد! احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود! یک لحظه به خود آمد... دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته قبل از ورود بعد از ورود هــــــــــــی لعــــــــــــــــــنتی فک کردی چه خــبره؟؟؟؟؟؟ و من برای تو "آغــــــــــــــــــــــاز " یک خاطره....
هـــــــوا... تویی ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺩﻟﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﻳﻪ بی ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺗﻨﮕﻪ ...
بعضیا هستن یهو آنلاین میشن ؛ طی یه عملیات انتهاری تو ۵دقیقه, ۵۵تا پست میزارنُ آف میشن امـریـکـا از اینا میترسه حمله نمیکنه…. . . . پسر کوچولو بعد از رفتن به رختخواب: بابااااااا پدر: بله؟ پسر کوچولو: میشه برام یه لیوان آب بیاری؟ پدر: نخیر نمیشه. قبل از اینکه بخوابی گفتم آب می خوری؟ گفتی نه. ۳ دقیقه بعد، پسر کوچولو: بابااااا تشنه امه، یه لیوان آب میاری؟ پدر: نخیرررر، اگه یه بار دیگه آب بخوای، میام یکی میزنم توی گوشت تا بخوابی. ۵ دقیقه بعد، پسر کوچولو: بابا…. میشه وقتی میای منو بزنی، یه لیوان آبم بیاری ! . . . یکی اومده بهم پی ام داده دلم میخواد بمیرم .. مرتیکه مگه من عزراییلم ….؟؟ برو بمیر …..! . . . شماهم وقتی شبا یهو از خواب بیدار میشید گوشیتونو با یه چشم چک میکنید!؟ . . . یه روز کتابمو دادم به دوستم از صفه ۷۸ میشه فهمید شام قرمه سبزی داشتن از صفه ۱۰۴ هم میشه فهمید بعدشم انار کوفت کرده ! . . . توی دوره و زمونه ایی که یه پسر ۱۶ ساله با ۴۰ کیلو وزن و یه ماشین شاسی بلند میشه مرد رویاها ما همون نامرد باشیم بهتره ! . . . همه مخاطب خاص دارن من مخاطب ماست دارم . . . خانوووووما شارژ ایرانسل میگیرم براتون پارک دوبــــــــــــــــــل میکنم شارژ و شمارتونو برام بزارین پیغامای الکی و نیمخونم اعتماد باید ۲طرفه باشه!! اگه بخواین وب پارک دوبلمم بهتون میدم!! :دی . . . شمام یادتونه؟؟؟) . . . بابابزرگم هشتاد سالشه همیشه اصرار می کنه که بذارید من از خونه تنهایی برم بیرون مگه زندانی گرفتید؟ می خوام برم نون و روزنامه اینا بگیرم… یه روز بعد از کلی اصرار گفتیم باشه برو ولی مواظب باش… رفته نونوایی محل به همه ی اونایی که تو صف بودن گفته عجب روزگاری شده پنج تا دختر دارم پنج تا پسر تو این سن و سال من ِ پیرمرد باید بیام تو صف وایسم نون اونارم من بگیرم . . . هیچ چیز گــــــــــران تر از اشـــــــک یک زن جود ندارد…! هنگامی که یک قطره بیرون می آید… ما تو حمومون وان نداریم وگرنه تا حالا چن بار خود کشی میکردم خیلی کلاس داره لامصب ! . . . اگر کره ای ها میدونستن تیم های قرمز پوش وقتی ده نفره میشن تازه جون میگیرن و حریفاشون رو میبرن به داور التماس میکردن که شجاعی اخراج نشه ! . . . مامانم بهم زنگ زده من : جانم؟ مامانم : جانم نیست منم! . . . الان تو ماهی از سال هستیم که پدرا وقتـی نصف شب بیدار میشن؛ نه کولر روشنه نه بخاری که خاموش کنن، میرن پنجره رو میبندن . . . این یکی رو هیچ وقت نفهمیدم واسه چی یاد گرفتم می خوام بدونم کسی هست «ب.م.م» و «ک.م.م» (ریاضی) در طول زندگیش به دردش خورده باشه؟ . . . بچه رو به مادرش : مامان چرا بابا کچله ؟ مادر : بخاطر اینکه بابات خیلی فکر میکنه! بچه : پس چرا موهای تو اینقدر بلنده ؟ مادر : خفه شو ! . اینکه توقع داشته باشی چون آدمِ خوبی هستی دنیا باهات خوب رفتار کنه مثل اینه که از یه گاو توقع داشته باشی کـــه چون گیاهخواری،بهت حمله نکنه ! . . . آرزو های من خیلی بی حیان هیچ کدوم جامه ی عمل نمی پوشن ! بی ادبا . . . کارنامه ایرانی ها : زبان انگلیسی = ۱۹ زبان فارسی =۱۳ . . . تویی که فکر میکنی خیلی بالایی ! قربون دستت ، یه دستمال میدم اون پرچم مارو هم تمیز کن (بزن بریم برای خنده پرچمش بالاست اخه !) . پیاده شدن از مترو تو ایران مث شنای قورباغه میمونه باید جمعیت جلوی در مترو رو بشکافی تا بتونی پیاده شی! . . . بابام بهم میگه یه شامپوی خوب خارجی واسه خودت(!) بخر فردا میخام برم حموم! . . . ﻣﻦ ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻩ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﺭ ﻧﯿاﻮﺭﺩﻡ: ﻣﺘﻨﻔﺮﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﭙﺮﺳﯽ …. ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻥ ﺍﮔﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻮﻟﺪﺷﻮﻥ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺮﻩ . . . واقعا که مهندس واقعی یه گوسفنده ! روزی ۲۰۰۰ تا پشگل درست می کنه همش یه اندازست ! . . . کلی پول نرم افزار میدی بعد قبل نصب میپرسه آیا قوانین ما رو قبول داری ؟ خب مثلا فرض کن من قبول نداشته باشم چه غلطی میتونم بخورم !؟ . . . خدا رو شکر که هنوز با خاروندنِ ردِّ کشِ جوراب رویِ پامون میتونیم یه ذره کیف کنیم! . . مسابقه پیامکی ایرانسل(هر پیام ۷۵تومان) برنده: هر روز لپ تاپ سوال : ۱: اب خوبه؟ بله ۲:درخت چه رنگ است؟ سبز ۳:اهن سفت تره یا پنبه؟ اهن سوال آخر: شخصی که نظریه بوروکراسی پست مدرن را باب کرد که بود و اون روز تو خلوت خودش به چی فکر میکرد !؟ . . . میدونستم آدم بدشانسی ام ولی نه تا این حد که بیان دستمو بگیرن ببرنم وسط تا برقصم برق بره ! . . . از صبح تا شب یه دونه زنگ هم نمی خوره موبایلم بعد همینکه میرم دستشویی ۴ تا از کمپانی های بزرگ برای استخدامم زنگ زده بودن ! از امور دانشجویی هاروارد برای بورسیه تحصیلی ! سازمان سنجش برای نتیجه کنکور سال پیش ! معلم ابتداییم واسه دادن جاییزه ای که مامانم واسم خریده بود ! مشترک گرامی اگر در دستشویی نبودید برنده جایزه بانک ملت میشدید ! . . . هیچکس تنها نیست . همه یه سرخر و مزاحم دارن ! . . . من به عکس تو دست میکشم… تو بـه عکس من… دست میکشی از من… . . . یه دوستی داشتم که اصلا” اهل این سوسولبازیا و تقلب و این حرفا نبود. یه روز قبل از امتحان یه چاقو میزاشت جیبش میرفت دم خونهی استاد ما شالله الان مهندس قابلی هم شده… . . . من متوجه شدم تازگیا به لطف کیبورد یه زبان جدید یاد گرفتم ! مثلا میدونم : “سشمشئ ناخذه” میشه سلام خوبی ؟ “خن” میشه اوکی ! “ذغث” میشه بای ! . . . اگر نیوتون با سیب جاذبه زمین را کشف کرد ما با دوسیب جاذبه آسمانها را کشف کردیم! . . . یه معلم هم داشتیم انقد آزارش دادیم و شلوغ میکردیم سر کلاسش رفت مدیر رو آورد سر کلاس گفت : آقای مدیر اینا نمیزارن من درس بدم ! . . . تصویری از یک زن ایده آل error 404 page not found ! . . . ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻞ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺰﺩﯾﮏ : ﻣﺸﺘﺮﮎ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻃﺮﻑ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺯﺩﯼ ؟ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻭﻟﯿﺎ ﻫﻤشون همین ﺟﻮﺭﯾﻦ ! ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻠﯿﺸﻮ ﻭﺍﺳﺖ ﺟﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﮐﻔﺶ ﺑﻤﻮﻧﻦ ! . . . یه روز میرسه نسل بعدی توی تاریخ ادبیاتشون دارن آدرس سایت های ما رو حفظ میکنن علیرضا راد که بود !؟ نام سایتش را ذکر کنید !(۲۰ نمره !) . . . میگن تو جهنم یه جایی هست حالا خودتون میرید میبینید ! . . . شما اگه دقت کنی همین کلمه “قرقروت” و یا”گوجه سبز” یا حتی “لواشک ترش” و در بعضی مواقع هم “آب زرشک البالو” خودش… ادامه جمله رو ول کن آب دهنتو قورت بده بعد ! . . . دیروز تو خیابون خواستم دوستم رو صدا کنم به شوخی صداش کردم دکـــــــــتر همه برگشتن نگاه کردن اون موقع فهمیدم که ۸۰ درصد مردم این کشور اگه چیزی تو اعتماد به نفس از من حقیر زیادتر نداشته باشن چیزی کمتر هم ندارن . . . خبرها حاکی از اونه که گزارشگر قطریه بازی ایران و قطر هنگام تلفظ اسم اشکان دژاگه در دم جان سپرد ! . . . بَ رَ بَ بَ همون برو بابای خودمونه اینو در پاره مواقع با دهنی کج، واسه تضعیف روحیه طرف بکار میبرن ! . . . جای خالیش را نه کتاب پر می کند، نه قهوه، نه حتی سیگار من دلم گلکسی اس ۳ می خواهد ! . . . هیچوقت به انتخاب های همسرت نخند به هر حال خودتم یکی از اون انتخابا بودی ! . . . تو دستشویی شیر آبو نیم دور می پیچونی کل آب شهر ازش میپاشه به در و دیوار و سر و صورتت حالا ۱۷ دور باید بتابونی تا بسته شه ! . . . خیلی از خواننده ها رو باید بهشون پول داد ک آهنگ جدید ندن بیرون حق السکوت یعنی ! . . . تو ایران فقط وقتی آرایش عروس رو قبول دارن که دیگه حتی مادرش هم نشناسدش ! . . . دیشب تا ساعت پنج پای کامپیوتر بودم صبح پا شدم دیدم چشام شده کاسه خون به لبم داغ جنون به کنارم تو بمون ! نرو با دیگری! . . . دقت کردین !؟ جاده چالوس از خود چالوس معروف تره! . . . (جملات کوتاه طنز) برای شما هم اتفاق افتاده؟؟!! ﯾﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﻣﯿﮕﯿﺎ ﻭﻟﯽ ﺧﻨﺪﺕ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺴﯽ ﺣﺮﻓﺘﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ! . . . یه سری ادما رو نباید بالا برد باید بالا اورد . . . همه ی مردها بد نیستند بدتر و بدترین هم دارن !
. . . از جمله سرگرمی های مادرم اینه که تو خونه بگرده و از این و اون بپرسه اگه اینو نمیخوای بندازم دور !
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد |
|
[ طراحي : HAMED ] [ Weblog Themes By :HAMED ] |